همانطور که بیان شد منطقه حجاز از سه شهر اساسی مکه، یثرب و طائف برخودار بود که قبایل مختلفی در گوشه و کنار منطقه و در شهرها حضور داشتند و سیستم اجتماعی ان دوره یکپارچه نبوده و کاملاً شکننده بود و گرچه مکه مرکز حجاز محسوب می شد اما پایتخت دولتی متشکل نبوده و شهر مکه نیز دارای تمرکز قدرت نبود و در قبایل مختلف قدرت تقسیم شده بود که با جنگ و درگیری قدرت ها جابجا می شد.
گرچه بنی هاشم دارای ارج و قرب سایر قبایل بود اما حاکم انان محسوب نمی شد و با قبیله دیگری به نام بنی امیه تحت فشار و حسادت بود و سایر قبایل و یا افرادی از قبایل همه به دنبال کسب قدرت بودند و همانطور که اشاره شد ما بین قریش هم رقابت وجود داشته است و فقط پیمان های قبیله ای قانون محسوب می شده است و ترس از هم امنیت را ایجاد کرده بود.
همانطور که بیان شد هنگام ظهور اسلام قریش به عنوان قوم غالب در مکه و به تبع حجاز که حدود دو قرن بود در مکه به سر مى بردند، 25 طایفه بودند، هم چون بنى هاشم، بنى مخزوم، بنى امیه، بنى زهره، بنى کلاب، بنى عبدالدار، بنى اسد، بنى قوفل، بنى عبدالشمس، بنى جمح، بنى سهم، بنى عدى و غیره که مطمئناً با هم در رقابت شدید داشتند.
که برخی از همین طوائف و یا افرادی از این طوائف بعداً جریان نفاقی را به وجود آورند که به عنوان جریان چهارم از آنها یاد شد و کودتایی را رهبری کردند که باعث شکست اولین دولت اسلامی شد که بدان بیشتر پرداخته خواهد شد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که به خطر پیش گویی های متون دینی یهود و نصارا حجاز آماده ظهور منجی بود و همه از آن اگاه بودند و این دسته از مشرکین منافق تنها از فرصت پیش آمده و انقلابی که تمام ساختارها را به هم ریخت به نفع خود استفاده کردند و منافعی برای خود و قوم خود به وجود آوردند. به همین خاطر این دسته از منافقین، طمعی گفته می شود چون به طمع منافعی جدید لباش اسلام پوشیدند و مانند منافقین مدینه که از خوف از دست رفتن منافع به ظاهر مسلمان شدند و حال به خطرناک ترین و زیرک ترین جریان نفاق به عنوان جریان کودتا پرداخته خواهد شد که با سایر منافقین و مشرکین و یهودیان هم پیمان بوده و منافع خود را تأمین کردند. و حتی به هم نیز خیانت کرده و به رقابت با هم پرداختند که ان شاء الله بدان پرداخته خواهد شد.
مدیر وبلاگ یه حول و قوه الهی این وبلاگ محلی برای ارائه نگاهی نو به پدیده های اجتماعی از دریچه استراتژی است که امیدوارم مورد رضای خدا قرار بگیرد. |