علی علیه السلام به صورت پنهانی غذا برای داخل شعب می آورده است. در گزارش بیهقی آمده است:هر نوع طعامی که از ناحیه مسافران در بازارهای مکه عرضه می شد آنان با سرعت هر چه تمامتر،آن را می خریدند تا مانع از رسیدن آن به دست بنی هاشم شوند. از طرف برخی از قریش که قصد صله رحم داشتند به صورت مخفیانه، چیزی برای آنها فرستاده می شد؛ آه و ناله های فرزندان بود که به تدریج دل برخی از متنفذان قریش را نرم کرد، نظام قبیله ای در اصل بر پایه نسب و خویشی بود. قریش و بویژه برخی تیره ها،با وجود همه دشمنی شان با اسلام، به لحاظ مسایل قبیله ای نمی توانستند در آن شرایط نسبت به بنی عبد المطلب کاملا بی تفاوت بمانند. اکنون پس از گذشت سه سال کسانی احساس ناراحتی کرده و وجدانشان آنان را آزار می داد.
وضعیت غم انگیز رسول خدا - ص - و همراهانشان در شِعْبِ، افرادی چون هشام بن عمرو را تحت تأثیر قرار داده و آنها را برای شکستن حلقه محاصره به حرکت واداشت، وی به همراه زهیر بن ابی امیه، و مطعم بن عدی، و ابوالبختری، و زمعة بن اسود بن مطلب، شبانگاهان در دهانه دره حجون که از مناطق بالای مکه است قرار گذاشته، آنجا جمع شدند و پیمان بستند تا در مورد لغو پیمان نامه اقدام کنند.
سیر واقعه نیز نشان داده بود که این اقدام مشرکان نقشی در وادار کردن ابو طالب به تسلیم پیامبر(ص) نداشته و او و دیگر بنی هاشم با تمام وجود از آن حضرت دفاع می کنند.این بدان معنا بود که این سیاست شکست خورده و تنها یک سرزنش اخلاقی برای قریش بر جای گذاشته است،آن هم قریشی که ادعای سروری و سیادت و سخاوت نسبت به همه عربها دارد.
همزمان با این احساس،رسول خدا(ص) ابو طالب را از خورده شدن پیمان مشرکین که گفته شده در داخل کعبه آویزان بوده،آگاه کرد. این یکی از معجزات آشکار رسول خدا(ص)بود. ابوطالب اطمینان کامل به سخن آن حضرت داشت، [لذا وقتی از رسول خدا(ص)شنید گفت:اشهد أنک لا تقول الا حقا] مشرکان را خبر کرده و آنان پیمان را در آوردند.وقتی مشاهده کردند که به جز عنوان«باسمک اللهم» پیمان توسط موریانه خورده شده شگفت زده شده و رسول خدا(ص)را متهم به سحر کردند .
مجموع این مسایل سبب شد تا آن تعهد از بین برود. گفته اند که مخالفان این عهد از قریش به طور مسلح قصد دفاع از بنی هاشم را داشتند. بدین ترتیب ادامه این ماجرا میان خود مشرکان نیز اختلاف افکنده و لذا کسانی چون ابو جهل نیز مجبور به سکوت شدند. در خبر ابن اسحاق آمده است که ابو جهل ابتداء در برابر مخالفان ایستاد.زهیر بن ابی امیه در پاسخ ابو جهل گفت:ما از همان زمانی که نوشته شد بدان راضی نبودیم. دیگران نیز سخن او را تأیید کردند.) ابو طالب که تا اینجا با تمام توان از رسول خدا(ص)دفاع کرده بود ضمن اشعاری به ستایش این افراد پرداخت.
به هر روی این پیمان از میان رفت و بنی هاشم آزاد شدند تا در مکه با دیگران رفت و شد داشته باشند. این امر یک پیروزی بزرگ بود. اندکی پس از بیرون آمدن از شعب بود که دو نفر از عزیزترین افراد پیامبر(ص) یعنی ابو طالب و سپس خدیجه درگذشتند.ابو طالب در اول ذی قعده سال س ام عام الفیل و یا نیمه ماه شوال آن سال در حالی که هشتاد و اندی سال داشت در گذشت.
خدیجه نیز سی و پنج روز بعد از آن و یا به احتمال بیست و پنج، یا پنج و یا سه روز پس از ابوطالب رحلت کرد. آن دو را در قبرستان معلی در نزدیکی قبور بزرگان بنی هاشم همچون عبد المطلب دفن کردند. سراسر اخبار سیره در دوران بعثت تا سال دهم هجری،با نام ابوطالب پیوند خورده است. همه جا رد پای او را در حمایت از رسول خدا(ص)شاهدیم و اشعار فراوان وی را در یاری پیامبر(ص) اظهار ارادت به اسلام و نکوهش سردمداران قریش در سیره ها می یابیم.
در سال 50 عام الفیل و با امداد غیبی، پیمان نامه قریش به وسیله موریانه خورده می شود و مسلمانان از حصر خارج می گردند، اما وفات پیاپی دو حامی بزرگ، خدیجه (س) و ابوطالب (ع)، پیامبر (ص) و مسلمانان را بسیار حزین می سازد (عام الحزن) . سفر تبلیغی رسول الله (ص) به «طائف » پس از بی مهری شدید طایفیان، تنها با اسلام آوردن غلامی به نام «عداس » به کام می گردد .
در سال بعد (51 عام الفیل) در موسم حج، در «عقبه» ، شش تن یثربی خزرجی به اسلام می گرایند . اینان، که از یهودیان «یثرب » مژده آمدن آیینی نوین را شنوده بودند، با بازگشت به دیار خود، سخن از اسلام را در هر کوی و برزن می گسترانند . و سال 52 عام الفیل نخستین پیمان «عقبه منی» (بیعت النساء) با گرویدن دوازده تن خزرجی به اسلام و پذیرش اصول آیینی آن، منعقد می شود . رنجیدگی یثربیان از جدال دیرین میان «اوس» و «خزرج» زمینه ای است تا آنان شیفته مضامین کتاب آسمانی حضرت محمد (ص)، «قرآن» ، شوند. تلاش های «مصعب» - مبلغ اسلام در یثرب- و دیگر مسلمانان گفت و گو درباره اسلام را در آن شهر گسترش می دهد
با شرح کوتاهی که از دوران مبارزه پیامبر در مکه بیان شد احتمال ورود برخی منافقین مکی به جرگه مسلمانان وجود داشته است بنا به دلایل زیر:
1. مشرکین که در حال جنگ با پیامبر بودند نیازمند جاسوس و خبررسان از تحرکات پیامبر و مسلمانان به خاطر دژ مستحکم ابوطالب داشتند.
2. مشرکینی که قصد قتل پیامبر را داشته اند به درون مسلمانان رسوخ پیدا کرده اند که احتیاط های ابوطالب در شعب نشان همین می توانست باشد.
3. برخی دیگر از مشرکین اختلافی که طایفه قدرتمند بنی هاشم با قریش به عنوان حاکمان مکه بر اسلام داشتند را یک اختلاف درونی دانسته که می توانست جایگاه آنان و یا قومشان را در آن دوران قدرت طوایفی تحکیم بخشیده و فرصتی برای آنان فراهم کند، در واقع این دسته از منافقین با مأموریت از حاکمیت مکه اقدام به نفوذ نکرده بلکه خود دارای رسالتی قومی بوده اند که در پی سوء استفاده از انقلاب پیامبر برای اهداف خود داشته اند.
4. قدرت مقاومت اسلام و مسلمانان و گسترش آن در سایر نقاط که روندی صعودی داشت می توانست برای برخی افراد تصور سهم خواهی های آینده را نماید که پیش گویی های یهود از آینده حجاز نیز دلارام آنان در این نفوذ باشد بنابراین نیتی شخصی برای نفوذ منافقانه آنان می توان متصور بود.
برای شناخت این جاسوس ها باید دید چه کسانی که بعید به نظر می رسیده، اسلام آورده اند و یا چه کسانی که در این دوره اسلام آورده اند بعدها از خود عملکرد ضد اسلامی بروز داده اند؟! کسانی که در جمع مسلمانان صرفاً حضور داشته و هیچ گاه در دفاع از اسلام حضور پر رنگی از خود نشان داده اند و همیشه سعی کرده اند احتمال شکست اسلام را از نظر دور ندارند ؛ که به امید خدا بدان اشاره خواهد شد.
مدیر وبلاگ یه حول و قوه الهی این وبلاگ محلی برای ارائه نگاهی نو به پدیده های اجتماعی از دریچه استراتژی است که امیدوارم مورد رضای خدا قرار بگیرد. |