شهرهای حجاز هنگام ظهور اسلام مکه و مدینه و طائف بود. در کنار دریای سرخ و سی و دو فرسخی شهر مدینه هم «ینبع» قرار داشت، که خود بندری بوده است، و رابط میان حجاز و آفریقا به شمار می رفت. شهر مکه قدیم ترین شهرهاى حجاز و مقدس ترین نقطه روى زمین است. اولین مرتبه که اسم مکه در تاریخ خوانده مى شود، در جغرافیاى بطلمیوس است که در قرن دوم میلادى و چهارصد سال قبل از ظهور اسلام مى زیست. بطلمیوس در کتاب خود شهر مکه را «مکروبه» نوشته و توضیح داده که خانه هاى شهر با سنگ ساخته شده، و در آن جا بتخانه اى بزرگ وجود دارد و مردم براى زیارت بت ها و هم براى تجارت به آن شهر مى روند.
مطابق روایات اسلامى حضرت آدم از جانب خداوند مامور شد تا جائى را در روى زمین به نام خانه خدا بنا کند. آدم نیز در دره هائى که بعدها شهر مکه در آن جا بنا شد، خانه اى ساخت و خدا سنگى بهشتى توسط جبرئیل فرستاد تا به عنوان رمز بهشت و یاد روزگارى که آدم در بهشت بود، در آن کار گذارد. آدم آن سنگ را کار گذاشت، سپس به امر خداوند هفت بار به دور خانه خدا به طواف پرداخت. این آغاز کار بناى «کعبه» و ماجراى «حجرالاسود» است که مبدا بسیارى از حوادث تاریخ بشر مى باشد.
باز مطابق روایات اسلامى، کعبه در طوفان نوح ویران شد، و به صورت تلى درآمد. در زمان حضرت ابراهیم خلیل، خداوند به وى الهام نمود که با کمک فرزندش اسماعیل که در دره مکه به سر مى برد، سنگ هاى کعبه و حجرالاسود را از زیر خاک هاى تل بیرون آورد و دوباره خانه کعبه را بنا کند و خود و اسماعیل در اطراف آن طواف کنند، و مردم را نیز براى زیارت و طواف آن فراخواند. در زمان حضرت اسماعیل قوم جرهم که از اعراب اصیل یمن بودند، و در نقطه اى از حجاز مى زیستند، به واسطه پیدایش چاه زمزم که با اعجاز غیبى از زیر پاى اسماعیل کودک شیرخوار ابراهیم و هاجر جوشیده بود، به آن جا کوچیدند، و رحل اقامت افکندند.
بدین گونه شهر مکه در پیرامون کعبه خانه خدا و یادگار آدم و ابراهیم و اسماعیل به وجود آمد. شهر مکه واقع در انتهاى سلسله کوه هائى است که از جمله کوه معروف «ابوقبیس» مشرف بر آن است. سرزمین مکه را «بطحا» یا «ابطح» مى گویند. ابطح یعنى ته دره که سیل گاه بوده، و شن و ماسه آن را فروگرفته، و وسعتى بیش از دره داشته است. مکه نیز در همین نقطه نسبتا پهن واقع است. چاه زمزم و کعبه، و حجر اسماعیل که مدفن او و مادرش هاجر نیز هست در آن جاست. شهر مکه به خاطر وجود کعبه و حجر اسماعیل از همان روزگار نخست مورد احترام قبائل عرب بود، و عرب نسبت به آن تعصب خاصى داشت.
تولیت کعبه پس از اسماعیل در دست بزرگان و نجباى قوم جرهم (به عنوان قوم اصلی شهر مکه) و فرزندان اسماعیل بود. پس از آن ها قبیله خزاعه که از یمن آمده بودند و مانند قوم جرهم در بادیه حجاز مى زیستند، روى به مکه نهادند، و در آن جا سکونت ورزیدند، و تولیت کعبه را از چنگ جرهمی ها درآوردند و خود به عهده گرفتند.
آنگاه در قرن پنجم میلادى طایفه قریش پدید آمدند، و طایفه خزاعه را از مکه بیرون کردند، و خود عهده دار تولیت کعبه و رسیدگى به امور آن و پذیرائى از زائران خانه خدا شدند. مرد نامى قریش «قصى بن کلاب» جد چهارم پیغمبر است که در سال چهارصد و چهل میلادى تولیت کعبه را به عهده داشت، و این سمت در میان فرزندان او تا ظهور اسلام برقرار بود. به گفته یعقوبى «قریش» نام فهر بن مالک جد دهم پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فهر لقب او بوده است.
گر چه در وجه نامیدن وی به قریش اختلاف است. عدهای گویند: چون بر قوم سیادت داشت و پراکندگان را جمع کرد و آنان بیشتر اوقات بر سر خوان او جمع میشدند، به قریش ملقب شد؛ زیرا قریش در لغت به معنای جمعکردن است. و برخی دیگر نیز گفتهاند که واژة قریش از یک حیوان دریایی بنام « قرش » گرفته شد، که موجودات دریا را میخورد و از آن رو که نضر فردی تنومند بود او را به این موجود دریایی تشبیه کردند. عدهای را نیز باور بر آن است که چون نضر بن کنانه به تفتیش و جستجوی حوایج افراد و رفع آن حوایج اقدام میکرد به قریش نام گرفت؛ چون « تقریش » در لغت به معنای تفتیش است.
باید به این نکته توجه کرد که در آن عصر، مردم منطقه حجاز حتی شهر مکه زیر نظر یک حکومت نبودند تا یک نفر رهبر باشد و بقیه گوش به حرف او بدهند بلکه هر طایفه ای رئیس مستقل داشت و بر پایة برخی پیمان ها با هم روابط حسنه داشتند و گاهی هم با هم درگیر می شدند.
سیستم اجتماعی اعراب شبه جزیره بر خلاف سایر اعراب مستقر در جنوب عراق و شام که تحت الحمایه ایران و روم بودند به شکل قبایلی اداره می شد و مردم این مناطق نسبت به قبیله و حفظ آن و تعهد و سوگند و پناه دادن به افراد، سخت پاى بند بودند. در حقیقت ضامن استقلال و عامل مهم و مؤثر بقاى آن ها در بیابان هاى بى کران عربستان نیز همین جهات بود. براساس برآوردها، عرب سیصد و شصت قبیله بود که در نقاط مختلف عربستان مى زیستند. شریف ترین و محترم ترین قبیله عرب «قریش» بود. چون آن ها ساکن مکه بودند، و تولیت و حمایت کعبه را به عهده داشتند.
مدیر وبلاگ یه حول و قوه الهی این وبلاگ محلی برای ارائه نگاهی نو به پدیده های اجتماعی از دریچه استراتژی است که امیدوارم مورد رضای خدا قرار بگیرد. |