بخش عمدهای از تاریخ قرآن، به بنیاسرائیل و یهود و رویارویی آنان با پیامبر پرداخته است ,سکونت قبائل یهود درعربستان , قبل از ظهور اسلام وبه ایام بخت نصربرمی گردد." هنگام حمله پادشاه آشور، بختالنصر (نبوکد نصر) به فلسطین، یهود از آشور و دیارخود بیرون رانده شدند، عدهاى از آنها به جزیرةالعرب رفتند و در آنجا مسکنگزیدند" که برخی مناطق یهودی نشین پدید آمده بود که از همه مهم تر یثرب بود. "یهود کوچ کرده به حجاز در نواحی:خیبر، وادی القری، تیماء، یثرب، به صورت عشایری چون قبایل: بنینضیر، بنیقریظه، بنیقینقاع، بنی بهدل که بعداً قبایل اوس و خزرج هم به آنها ملحق شدند به سر میبردند.
اوس و خررج بت پرست بودند و در اثر مجاورت با یهودیان , برخی از آنان به آئین یهود پیوسته بودند , اما شاید مهمترین علت نفوذ یهود به عربستان , انتظار منجی موعود بود , "یهودیان در کتابهایشان یافته بودند که مکان هجرت پیامبر خدا ما بین- عیر- و أحد- است از اینرو در جستجوى آن مکان بیرون آمدند بکوهى برخورد کردند که بآن- حداد- گفته میشد پس گفتند: حداد و أحد یکى است از این جهت در نزدیکى آن کوه پراکنده شدند بعضى از آنان- تیما- را اختیار و برخى- فدک- را انتخاب و عدهاى- خیبر- را برگزیدند " از اینرو"محققان یکی از علل مهاجرت قوم یهود، به سرزمین حجاز را انتظار منجی موعود و پیامبری که عهدین به آن اشاره کرده است میدانند".
یهودیان بر اعراب تاثیر گذار بودند به طوری که گروهی از اهالی یثرب به خاطر همنشینی با یهودیان به دین آنها در آمدند طبق برخی از محققان یهود درلغت عربی هم تاثیر مهمی داشت و بسیاری از کلمات مانند ((جهنم-شیطان-ابلیس)) از جانب آنها به زبان عربی وارد شد
همچنین مراسم حج و قربانی و نکاح و طلاق و برگزاری مراسم عید و انتخاب کاهن وامثال آن رسومی بود که حجازیان از یهودیان آموختند به همین ترتیب داستان های تورات وتلمود از یهود به اعراب حجاز منتقل شد با آن که فرهنگ وافکار یهود در میان اعراب منتشر شد ولی آیین یهود در جزیره العرب گسترش چندانی نیافت که مهمترین دلیلش که یهودیان خود را قوم برگزیده ی خدا میدانستند وحاضر نبودند آیین آنها میان سایر گسترش یابد
بر این اساس قوم یهود که در صدر اسلام و حتی قبل از آمدن پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای ایمان به رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در سرزمین مکه سکنی گزیده بودند و با بی صبری در انتظار ظهورش بودند و با ظهور او امید فتح، بر دشمنان داشتند.اما وقتی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ ظهور کرد و با قرآن، کریم به سراغ آنها آمد، بسیارى از مـنـافـع و هـدفـهـایـشان با ظهور اسلام دچار چالش گشته بود, به پیامبر کافر شدند بعضی از افکار آنها در قرآن کریم آمده است که با شدت با این افکار مقابله میکند. از لابه لای این افکار میتوان با عقاید یهود نسبت به مسلمانان و حتی غیر مسلمانان آشنا شد.
یهودیان از طرفى سعى کردند با لجاجت و عناد با پیامبر(ص)، شبهه افکنى ، ایجاد تـفـرقـه ، اختلاف و تحقیر و تمسخر رسول الله (ص) و پیروانش ، فضاى داخلى مدینه را مـسـموم ساخته و به اخلال گرى در مرکز حکومت اسلامى بپردازند. از سوى دیگر آنان هـمـگـام بـا منافقین مدینه مشرکان مکّه را نیز براى هجوم به مدینه تحریک و تحریص مى کـردنـد تـا بـا فـشـار همه جانبه بر پیامبر(ص) و مسلمانان به مقاصد شوم خویش دست یازند.
راهکار اصلى پیامبر(ص) در مقابل یهودیان بر پایه مدارا و نرمش استوار بود. ایشان در تـعـامـل بـا یهودیان ، نخست همزیستى همراه با مسالمت و ملاطفت را در پیش گرفتند. با نگاهى به سیره رسول الله (ص) سیاست گذارى ایشان براى ایجاد پیوندهاى سیاسى ، نـظـامـى و اجـتـمـاعـى مـیـان مـسـلمـانـان و یـهـودیـان کـامـلاً نـمـایـان مـى گـردد. رسـول الله (ص) ضـمـن وضـع سـلسـله مـقررات مسالمت آمیزى در قانون اساسى مدینه ، مـعـاهـداتـى را صـرفـاً با یهودیان خارج از مدینه منعقد مى سازند؛ اما یهود عهدشکن نقض پیمان نموده و تمام اصول معاهده را زیر پاى نهادند. بـه تـدریـج بـا خـیـانـتـهاى متعدد یهودیان ، پیامبر(ص) از هدایت و همزیستى با آنها دلسـرد گـردیـد و نـرمش و مسالمت را دیگر به مصلحت ندانست ؛ در نتیجه تصمیم گرفت فضاى مدینه را از لوث وجود این قوم گستاخ و پیمان شکن پاک نماید.
دررفتاریهود باپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مسلمانان همواره دشمنى شدیدى احساس مىشود، آنها به اصالت نژادى خود همیشه مغرور بودهاند تصورباطلى داشتهاند که هیچ کس غیرازایشان حقى دررسالت و پیامبرى ندارد ، شیفتگى انها به امورمادّى ومبالغه درمفاسد واحساس آنها به اینکه اسلام سلطه آنها را ازمیان برخواهد داشت و به سودهاى کلان آنها ازبازرگانى نامشروع و ربا خاتمه خواهد داد، دشمنى آنان را نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان شدید کرده است . یهود,امت اسلام را بزرگترین دشمن دانسته و همان طورکه درصدراسلام برای نابودی اسلام و مسلمین، اقدام میکردند در دوران بعد ازآن تا امروزنیزبرعداوت و فتنهانگیزی خود پایدارمانده وسعی دارند امت اسلام را به سوی هلاکت و شقاوت رهنمون سازند. ازدیدگاه یهود با " مطرح شدن اسلام و اهداف آن که برابرى، برادرى، دادگرى، ناروا شمردن ربا و غش در معامله، رد بهرهکشى از دیگران و محترم شمردن همه دینها و اعتقادات از برجستهترین آنها بود." مسلمانان چارهای جز نابودی و هلاکت نخواهند داشت .
در اینجا بحث از ویژگی های یهود و دشمنی ها و جنگهای آنان نیست بلکه در ادامه بحث جریان های نفاق در صدر اسلام به جریان دیگری اشاره می شود که در واقع نفوذی دشمنان یهودی اسلام در زمان پیامبر خداست. در واقع به این پرسش است که آیا در صدر اسلام دشمنان صریح پیامبر خدا اقدام به نفوذ در مسلمانان و ایمان ظاهری و نفاق درونی نموده اند یا نه؟ آیا شواهدی برای آن وجود دارد؟
یهودیان غیر از همپیمانی با مشرکان مکه و جنکهایی که رودر رو با اسلام انجام دادند و همچنین ایجاد تفرقه، تمسخر و آزاری که صراحتاً در مدینه به عنوان بخشی از عملیات روانی علیه اسلام داشتند به نفوذ در مسلمانان با چهره ای ظاهر السلام نیز اقدام کردند به عنوان نمونه یهود براى متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیلهاى استفاده مىکردند , یکی دیگر از ابزارهای انان ایجاد شک و تردید بین مؤمنین است "که ابتدا وانمود میکردند که مسلمان شدهاند و پس از مدتی اعلام میکردند که اسلام برگشتند تا بدین طریق مسلمانان را به ارتداد جرأت دهند که قبح این کار را بشکنند" که قران به آن اشاره می کند .
وَ قَالَت طائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَبِ ءَامِنُوا بِالَّذِى أُنزِلَ عَلى الَّذِینَ ءَامَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَ اکْفُرُوا ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (ال عمران 72) و جمعى از یهود گفتند :در ظاهربه آنچه بر مؤمنان نازل شده ، در آغاز روز ایمان بیاورید ، و در پایان روز، کافر شوید شاید آنها از آیین خود باز گردند !
" دانشمندان یهود با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برسند و ظاهرا ایمان بیاورند و مسلمان شوند ، ولى در آخر روز از این آئین برگردند و هنگامى که از آنها سؤال شود چرا چنین کردهاند بگویند: ما صفات محمد صلی الله علیه و آله را از نزدیک مشاهده کردیم و هنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نموده و یا با دانشمندان دینى خود مشورت کردیم دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است تطبیق نمىکند و لذا برگشتیم ، تا این موضوع سبب شود که عدهاى بگویند اینها به کتب آسمانى از ما آگاهترند ، لابد آنچه را مىگویند راست گفتهاند و به این وسیله متزلزل مىگردند . " و از آنجائی که همه مىدانستند که آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانههاى آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله ، آشنایى کامل دارند!! یهود امیدوار بود که این امر حداقل ایمان تازه مسلمانان را سست کند
حتی یهیود منافقین و یهودیان تمام همت خویش را برای نابودی پیامبر و اسلام به کار می گیرند , یهود بدنبال ان بود که پیامبر را با سپاهیانش ازمدینه بیرون کند که منافقین از داخل کودتا کنند و از پشت خنجر بزنند و پایتخت حکومت اسلامی را بدست بگیرند ولی اتصال پیامبر به منبع وحی الهی این توطئه بزرگ یهود ومنافقین را خنثی کرد و نگذاشت ان همه دستاوردها و ارزشهایى که از راه جهاد و مبارزه ، به دست آمده است، تباه مگردد و بیهوده ماند.
" چون پیغمبر صلی الله علیه و آله آماده رفتن شد أمیر المؤمنین علیه السلام را بجاى خود بعنوان جانشینى در میان خاندان و فرزندان و زنان و آنان که با او بمدینه هجرت کرده بودند گماشت، و باو فرمود: یا على بدرستى که شهر مدینه اصلاح نپذیرد جز ببودن من یا تو، زیرا آن حضرت صلی الله علیه و آله از نیتهاى ناپاک عربها و بیشتر مردم مکه و آنان که در اطراف مکه بودند: آنان که با آنها جنگ کرده بود و خونشان ریخته بود آگاه بود، و ترس از این داشت که چون از مدینه دور شود و بشهرهاى روم رود آنان بمدینه بریزند، و اگر کسى را (مانند على) بجاى ننهد از آزار و زیان ایشان، و تباهى ببار آوردن در هجرتگاهش، و از پیش آمد ناگوارى نسبت بخاندان خود آسوده خاطر نبود، و میدانست که جز أمیر المؤمنین علیه السلام براى ترساندن دشمن و نگهبانى از هجرتگاه او، و نگهدارى از ساکنین مدینه، کسى دیگر نمیتواند جاى او را بگیرد، (روى این جهات) او را بجانشینى خویش در مدینه منصوب فرمود، و تصریح بامامت و پیشوائى او پس از خود کرد، و یا گفتار آشکار این مطلب را گوشزد فرمود." (سید هاشم رسولى محلاتى / ارشاد/انتشارات اسلامیه/مکان نشر: تهران/ج1/ص:142) سپاهیان اسلام به تبوک می رسند و بدون هیچ گونه درگیریو تنشی به مدینه باز می گردند .
در حدیثی، از کتاب شریف "نهج الفصاحه"، پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: "اگر ده نفر از یهودیان به من ایمان آورده بودند، همه یهود به من ایمان می آورد. "اسناد تاریخی دوران حکومت پیامبر(ص) نشان می دهد که تعدادی از یهودیان اطراف مدینه، پس از پیروزی های سپاه اسلام بر آنان، از روی لجاجت حاضر شدند بمیرند و مسلمان نشوند که تعدادی از آنان به خاطر کارشکنی ها و نقض پیمان ها، مجازات شدند و بسیاری نیز به عنوان یهودیان اهل ذمه، تحت حکومت اسلام به زندگی خود ادامه دادند .
مدیر وبلاگ یه حول و قوه الهی این وبلاگ محلی برای ارائه نگاهی نو به پدیده های اجتماعی از دریچه استراتژی است که امیدوارم مورد رضای خدا قرار بگیرد. |