مباحث استراتژیک اعم از تفکر استراتژیک، برنامه های استراتژیک، مدیریت استراتژیک و مکاتب مختلف ان بسیار زیاد بوده و مجال پرداختن به آن نیست اما آنچه که از این پست به بعد به طور سلسله وار بارگذاری خواهد شد بازاریابی استراتژیک و استفاده آن در جنگ نرم است.

بگذارید ابتدا درباره بازاریابی بگویم و سپس به نوعی خاص و جدید آن به عنوان بازاریابی عقیده اشاره کنم.

بازاریابی بر خلاف اعتقاد عموم به معنای فروش و یا تبلیغات برای فروش نیست، بلکه بنا بر تعریف کاتلر و آمسترانگ، «فعالیت انسانی است با هدف تأمین نیازها و خواسته ها از طریق مبادله» و در واقع شامل فعالیتهایی نظیر تحقیقات بازاریابی، تولید کالا، توزیع، قیمت گذاری، تبلیغات، فروشندگی شخصی و غیره را با هدف درک، خدمت و تأمین نیازهای مصرف کننده و همزمان تأمین اهدف عرضه کننده با هم ترکیب می کند.

و این بازاریابی تنها در موزد کالاها نیوده و شامل خدمات، سازمان ها، اشخاص، مکانها و حتی عقیده هم می شود. بازاریابی کالا و خدمات تا حدود زیادی برای اکثر افراد آشنا می باشد

اما بازاریابی سازمان ها، اشخاص، اماکن یعنی چه؟ بر اساس اصول بازاریابی کاتلر-آمسترانگ؛ سازمان را نیز می توان بازاریابی کرد. بازاریابی سازمان به منظور حفظ یا تغییر عقاید یا رفتار مخاطبین هدف نسبت به سازمان انجام می گیرد و بازاریابی شخص، همان فعالیتها نسبت به اشخاص خاص است مانند کاندیداهای سیاسی؛ و بازاریابی مکان، مانند قبل اما برای مکانی خاص مانند مراکز تجاری و گردشگری.

و اما بازاریابی عقیده، همان تلاشهایی است که به منظور فروش عقیده ای به عمل می آید. این نوع بازاریابی در محدوده عقاید اجتماعی، بازاریابی اجتماعی، نامیده می شود و شامل فعالیتهای برنامه ریزی، اجرا و کنترل برنامه هایی می شود که هدف از آن افزایش مقبولیت عقیده، یا رویه اجتماعی خاصی در بین گروه هدف است.

بر اساس نظر دو انیشمند ذکر شده، بازاریابی اجتماعی به چیزی بیش از تبلیغات نیاز دارد. بازاریابی اجتماعی مستلزم هماهنگی تبلیغات با سایر ارکان ترکیب عناصر بازاریابی است. بازاریاب اجتماعی ابتدا هدف از تغییر اجتماعی را تعیین می کند، سپس به تجزیه و تحلیل عقاید مصرف کننده و نیروهای رقابتی می پردازد. در مرحله بعد مفاهیم مختلف را تهیه و مورد آزمایش قرار می دهد و آنگاه کانالهای مناسبی را برای ارتباط و توزیع عقیده انتخاب می کند و در پایان نتایج حاصله را مورد ارزیابی قرار می دهد. بازاریابی اجتماعی در برنامه های تنظیم خانواده، حفاظت و حراست از محیط زیست و برنامه های مبارزه با استعمال دخانیات و سایر مسایل مبتلا به جامعه به کار رفته است.

و این همان چیزی است که ما به عنوان پیروان گفتمان انقلاب اسلامی در جنگ نرمی که نه فقط در کشور که در کل منطقه با آمریکا بدان احتیاج داریم. در نوشه های بعدی استراتژی های تدافعی و تهاجمی در منطقه خاورمیانه برای بازاریابی انقلاب اسلامی نیاز است پرداخته خواهد شد ان شاء الله که با توجه به اتفاقات اخیر لبنان بسیار ضروری تر به نظر می رسد.

مرا از نظرات خود محروم نفرمایید هر گونه سوال و یا پیشنهادی را که در قسمت نظرخواهی قرار دهید مورد مطالعه قرار گرفته و در اسرع وقت بدان پرداخته می شود.